خبر رسید که در بند، جاودان شدهای
ز هر کرانه گذشتی و بیکران شدهای
بگو پرندۀ در بندِ کنج زندانها
چگونه بین قفس، عین آسمان شدهای؟
زمانه خواست که جسمِ تو را اسیر کند
خبر نداشت که جاریتر از زمان شدهای
جوان به حادثهای پیر میشود، گاهی
هزار حادثه دیدی ولی جوان شدهای
دَمی جدا شدی از کهکشانِ لشکرِ عشق
و باز راهی جمع ستارگان شدهای
منبع: فصل صبوری, شهادتنامه
- سه شنبه
- 10
- اردیبهشت
- 1398
- ساعت
- 10:43
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
ارسال دیدگاه