ابر و مه و خورشید و فلک گریان است
دریا به خروش آمده و طوفان است
با سوز و گداز نوحه میخواند باد
زنجیرزن دستۀ ما باران است
در سوگ تو سنگ میزند بر سینه
گل با دل تنگ میزند بر سینه
با سوز و گداز نوحه میخواند باد
باران چه قشنگ میزند بر سینه
بنویس که با شتاب باید برسد
فوراً ببرش جواب باید برسد
لبهای رقیه از عطش خشک شده
این نامه به دست آب باید برسد
- سه شنبه
- 10
- اردیبهشت
- 1398
- ساعت
- 12:24
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
جلیل صفر بیگی
ارسال دیدگاه