• دوشنبه 3 دی 03


غزل حضرت خدیجه -(به یار زل زده ای در میان سجاده)

527

به یار زل زده ای در میان سجاده
چه عشقی است چنین در دلِ تو افتاده؟

دل تو مست کدامین نگاه شیرین شد 
که چشمهای تو را کرد غرقِ در باده؟

گذشتی از همه ی ثروتت به راه ولا
سپاه عشق به یاری تو شد آماده

گرفت دست تو را بر سریر نور نشاند
خدا برای تو این ماه را فرستاده

اسیر حُسن بزرگان شدی و این یعنی 
نبود بانویی چون تو بزرگ و آزاده

تو را میان عبایش کفن نمود آخر
محمدی که بجز تو نداشت دلداده

  • سه شنبه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 13:5
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران