مسافری که همیشه سر سفر دارد
برای همسفران حکم یک پدر دارد
گشوده پر به سر قلهای که بیهمتاست
پرندهای که به سیمرغها نظر دارد
برای آنکه همه در کنار هم باشند
شکسته بال و پران را به زیر پر دارد
مسافری که به گرمی گذشته از طوفان
چرا به سینۀ خود آه پر شرر دارد؟!
دلش گرفته، چرا؟ دوستان غریبه شدند؟!
هوای پر زدن از شهر را به سر دارد
شکستهاند اگر بالهای شوقش را
برای پر زدن از درد بال و پر دارد
و بسته بار سفر میرود به سوی کسی
که با نگاه تَرَش اُنس بیشتر دارد
سفر بهخیر مسافر! خدا به همراهت
برو! امام رضا از دلت خبر دارد
- چهارشنبه
- 11
- اردیبهشت
- 1398
- ساعت
- 12:43
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
فاطمه نانی زاد
ارسال دیدگاه