باز در سوگ عزیزی اشکها همرنگ خون شد
وسعت محراب چون باغ شقایق لالهگون شد
مسجد آدینه گم شد در سوادِ غربی غم
روزهدار عاشقی را نوبتِ افطارِ خون شد
بوسه زد تیغ شهادت بر گلوی تشنۀ او
سرخرو بر سفرۀ سبز تجلّی رهنمون شد
سرخوش از صهبای یارب، خطبۀ میلاد بر لب
نغمۀ «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبِه»اش در ارغنون شد
پیر سرمست سحر در دامن سجّادۀ خون
دستافشان، پایکوبان، از حجاب تن برون شد
شور شیرین، کس نمیداند چهها کردهست کاینسان
مسجد و محراب یکسر بیستون در بیستون شد
عرشیان، فرش از حریر نور گستردند، یارب
بر کدامین لب مگر «انّا الیه راجعون» شد؟
- پنج شنبه
- 12
- اردیبهشت
- 1398
- ساعت
- 11:28
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
زکریا اخلاقی
ارسال دیدگاه