• دوشنبه 3 دی 03


متن شعر و غزل شعر توحیدی -(ای شروع بی‌شروع! ای نهایت یقین)

644

ای شروع بی‌شروع! ای نهایت یقین
ای صدای بی‌صدا! ای حضور دل‌نشین

حدّ بی‌حدود: تو، هر چه هست و بود: تو
از تبار آسمان تا عشیرۀ زمین

دائم البقا تویی، واسعُ العطا تویی
با تمام ذره‌ها گشته نور تو عجین

یا حمید و یا مجید! یا خبیر و یا بصیر!
یا صبور و یا شَکور! یا معین و یا امین!

لحظه‌ها و روزها با دَم تو زنده‌اند
زندگی نفَس نفَس با تو می‌شود قرین...

یا مُقلِّبَ القلوب! طعم ناب بودنت
مانده در دهانمان از بهار و هفت‌سین

از بهار تا خزان در تمام داستان
از شروع زندگی تا نگاه واپسین

روز و شب، جهانمان غرق ردِّ پای توست
یا سمیع و یا رفیع، یا متین و یا مبین

  • جمعه
  • 13
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 18:8
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران