اول دفتر به نام ایزد دانا
صانع پروردگار حیّ توانا
اکبر و اعظم، خدای عالم و آدم
صورت خوب آفرید و سیرت زیبا
از درِ بخشندگیّ و بندهنوازی
مرغ هوا را نصیب و ماهی دریا
قسمت خود میخورند مُنعم و درویش
روزی خود میبرند پشّه و عنقا
حاجت موری به علم غیب بداند
در بُن چاهی به زیر صخرۀ صمّا...
از همگان بینیاز و بر همه مشفق
از همه عالم نهان و بر همه پیدا
پرتو نور سرادقات جلالش
از عظمت ماورای فکرت دانا...
هر که نداند سپاس نعمت امروز
حیف خورد بر نصیب رحمت فردا
بارخدایا مهیمنیّ و مدبّر
وز همه عیبی مقدسی و مبرّا
ما نتوانیم حق حمد تو گفتن
با همه کرّوبیان عالم بالا
«سعدی» از آنجا که فهم اوست سخن گفت
ور نه کمال تو، وَهم کی رسد آنجا؟
- جمعه
- 13
- اردیبهشت
- 1398
- ساعت
- 18:38
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
سعدی شیرازی
ارسال دیدگاه