• دوشنبه 3 دی 03


غزل ماه رمضان -(جان آمده رفته هیجان آمده رفته)

887

جان آمده رفته هیجان آمده رفته
نام تو گمانم به زبان آمده رفته

احیا نگرفتم تو بگو چند فرشته
صف از پی صف تا به اذان آمده رفته؟

پلکی زده‌ام خواب مرا آمده برده
پلکی زده‌ام نامه‌رسان آمده رفته

امسال نبرده‌ست مرا روزه، فقط گاه
بر لب عطشی مرثیه‌خوان آمده رفته

من در به در او به جهان آمده بودم
گفتند کجایی؟! به جهان آمده رفته

ترسم که به جایی نرسم این رمضان هم
بسیار به عمرم رمضان آمده رفته...

  • جمعه
  • 13
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 18:52
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران