حلقههای چاه را گریانده چشمان علی
آب مدیون دو حلقه چشم گریان علی
نخلها تنها برای اوست بار آوردهاند
جز نمک اما ندیده سالها نان علی
هرکه او را میشناسد با غریبان آشناست
هر غریبی را که دیدم، بوده مهمان علی
آسمان، خاک کفِ پای یتیمان میشود
تا یتیمی میگذارد سر به دامان علی
چاه میکَند و به دنبال خدای خویش بود
پینهها شرحی است بر دستان برهان علی
درد میخواهد که راضی باشد از او خالقش
نیست دردی که بسنجد حد ایمان علی
::
«یا علی گفتیم و عشق آغاز شد» با نام او
نام او عشق است و آغاز است پایان «علی»
- چهارشنبه
- 18
- اردیبهشت
- 1398
- ساعت
- 13:6
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
زهرا بشری موحد
ارسال دیدگاه