شب مانده است و شعلۀ بیجان این چراغ
شب شاهد فسردنِ تنهاترین چراغ
چشمانتظار بوی تو بیدار ماندهام
شبهای بیشمار، كنار همین چراغ...
تا یك نظر به كوچۀ خوشبخت بنگرم
میآوری برای من ای نازنین، چراغ؟
امشب حدیث عشق تو را شرح میدهم
اینجا كنار پنجره با هشتمین چراغ
یادش به خیر در نفسش نوبهار داشت
در دستها شقایق و در آستین چراغ
امشب شب نزول بهار است و آفتاب
روییده است از همه جای زمین، چراغ
مادر! چراغها همگی رنگ شب شدند
روشن بمان برای من ای آخرین چراغ!
- پنج شنبه
- 19
- اردیبهشت
- 1398
- ساعت
- 17:3
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
سعید بیابانکی
ارسال دیدگاه