• جمعه 2 آذر 03


شعر غزل دفاع مقدس شهدا -(آیا چه دیدی آن شب، در قتلگاه یاران؟)

1038

آیا چه دیدی آن شب، در قتلگاه یاران؟
چشم درشت خونین، ای ماه سوگواران!...

رعنا و ایستاده، جان‌ها به کف نهاده
رفتند و مانده بر جا، ما خیل شرمساران...

داغ تو ماندگار است، چندان که یادگار است،
از خون هزار لاله، بر بیرق بهاران

یادت اگرچه خاموش، کی می‌شود فراموش؟
نامت کتیبه‌ای شد بر سنگ روزگاران
::
هر عاشقی که جان داد، در باغ سروی افتاد،
برخاک و سرخ‌تر شد، خوناب جویباران...

باران فرو نشسته‌ست، امّا هنوز در باغ
خون ‌چکّه‌چکّه ریزد از پنجۀ چناران
::
باران خون و خنجر، گفتی و شد مکرر
«شاعر خموش دیگر! باران مگو، بباران!»

  • سه شنبه
  • 31
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 23:10
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران