• سه شنبه 15 آبان 03


متن شعر غزل انتظار -(مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد)

745

مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد
از جادۀ سه‌شنبه شب قم شروع شد

آیینه خیره شد به من و من به‌ آینه
آن‌قدر خیره شد که تبسّم شروع شد...

وقتی نسیم آه من از شیشه‌ها گذشت
بی‌تابی مزارع گندم شروع شد

موج عذاب یا شب گرداب؟! هیچ یک
دریا دلش گرفت و تلاطم شروع شد

از فال دست خود چه بگویم؟ که ماجرا
از ربّنای رکعت دوّم شروع شد

در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار
تا گفتم السّلامُ عَلَیکُم... شروع شد

  • سه شنبه
  • 31
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 23:22
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران