ای بانوی مکه . ای یارمخدیجه
دراین شهرغربت.غمخوارم خدیجه
توالگوی زهرا ؛دریاری دینی
تاروز قیامت؛ام المومنینی
واویلاواویلا
رحمی کن خدیجه . بر این مرد تنها
من میمانم این . اشک چشم زهرا
رفتی تا نبینی . غمهای مدینه
یک مسمارداغ و زخم روی سینه
واویلا واویلا
گرچه خواهش تو. ازمن پیرهن شد
اما هدیه حق . برتو یک کفن شد
ازامشب بیاده شاه کربلایم
روضه خوان جسمی درصحرا رهایم
واویلا واویلا
- چهارشنبه
- 1
- خرداد
- 1398
- ساعت
- 17:6
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
قاسم نعمتی
ارسال دیدگاه