• دوشنبه 3 دی 03


شعر چاپاره حضرت فاطمه علیهاالسلام -(علی بود و همراز او فاطمه)

749

علی بود و همراز او فاطمه
و گل‌های روییده در باغشان
همه روزه بودند و در انتظار
که روید گل با شکوه اذان

همه روزه بودند و افطار شد
و یک سفرۀ ساده روی زمین
دو تا قرص نان بود و یک کاسه شیر
و یک کاسۀ آب، تنها همین

فقیری به در زد، کسی خانه نیست؟
منِ بی‌نوا را کمی نان دهید
صدایش که بوی غم و رنج داشت
به گوش همان روزه‌داران رسید

نگاهی به یکدیگر انداختند
گل خنده بر رویشان نقش بست
و تصویر هم‌رنگی از همدلی
بر آن چهره‌های خدایی نشست

علی از سر سفره برخاست زود
به یک دست نان و به یک دست، شیر
غذا را علی برد تا پشت در
نباید گرسنه بماند فقیر

سر سفره، آن شب جز آن چند گل
خدا بود و آواز و مهتاب بود
همه روزه بودند و افطارشان
به جز مهربانی، فقط آب بود

  • پنج شنبه
  • 2
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 16:38
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران