• دوشنبه 3 دی 03

 محسن صرامی

یاامیرالمومنین -(آن شب دوباره رفت پشت در به هم ريخت)

531
2

آن شب دوباره رفت پشت در به هم ريخت
باروضه هاي حضرت مادر به هم ريخت

آيات كوثر را فراوان خواند آن شب
از اول شب ساقي كوثر به هم ريخت

قلابه ي در چنگ زد بر دامن او
با ياد ميخ در يل خيبر به هم ريخت

محراب را آماده ي معراج خود ديد
با ديدن اشك علي منبر به هم ريخت

جوري به فرق مرتضي شمشير زد كه
با ضربه ي سنگين ظالم سر به هم ريخت

آه از نهاد جبرئيل آنجا در آمد
اركان هستي در غم حيدر به هم ريخت

از ناله ي فزت و رب الكعبه ي او
عرش خدا همراه پيغمبر به هم ريخت

با آنكه حيدر گفت دستم را نگيريد
با ديدن رنگ رخ اش دختر به هم ريخت

اي واي برحال دل طفل سه ساله
باديدن رگ هاي آن حنجر به هم ريخت

  • پنج شنبه
  • 2
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 18:36
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران