غریب ترین غریب،با قلب و سینه ای حزین
مظلوم عالمین ، آقام امیرالمؤمنین
یه خار توی چشم و ، یه استخون توی گلو
میریزه اشک وقتی ، سر میکنه تو چاه فرو
میگه خدا خسته از این زمون و مردمم
بغض گلوگیری نشسته توی حلقومم
خدا دلم تنگه خیلی برای خانومم
غریب آقام آقام .....
بند دوم:
شبا شبائیه ، که زینبین یتیم میشند
تمام کائنات ، تو ماتمش سهیم میشند
با ضربه ای که خورد ، فرق مولی الموحدین
ستون عرش شکست ، آسمون اومد به زمین
محراب پر از خون و سجاده روضه خون شده
جبریل سرگردون و عزرائیل نیمه جون شده
ملائکه دیدند خود خدا گریون شده
غریب آقام آقام .....
بند سوم:
یتیم اسیر فقیر ، همه از دم جوون و پیر
پشت در خونه ،صف کشیدند با ظرف شیر
گذشته کار از کار ، رفتنیه مولا انگار
راحت میشه دیگه ، از غربت این روزگار
تموم شد اون همه زخم زبونا که شنید
جواب سلامشو خود خدا با جون خرید
با زخمای زیاد بازم به فاطمه رسید
غریب آقام آقام .....
- جمعه
- 3
- خرداد
- 1398
- ساعت
- 20:51
- نوشته شده توسط
- علی صمدی
- شاعر:
-
علی صمدی
ارسال دیدگاه