رفتی و مولا جای تو خالیست داد از جدایی داد از جدایی
بی تو نصیبم ، آشفته حالیست داد از جدایی داد از جدایی
دوری ز یادت ، امرِ محالیست ، داد از جدایی داد از جدایی
******
ای مهربانا ، داغ فراقت ، سوزد درونم
در حسرت آن ، مهر نگاهت ، لرزد ستونم
همرنگ مهتاب ، گردیده چشم ِ، لبریز خونم
هر لحظه هر جا ، یادت نمایم ، ای با محبت
ماه رُخت را ، جویم به مسجد ، در قاب غیرت
بر منبر خون ، دوزم دو دیده ، با اشک حسرت
بی تو نصیبم ، آشفته حالیست داد از جدایی داد از جدایی
رفتی و مولا جای تو خالیست داد از جدایی داد از جدایی
******
داغت ربوده ، تاب و توان از ، ویرانه خانه
جای تو پیداست ، در جایِ جایِ ، آن آشیانه
آید به یادت ، در کوچة دل ، آهِ شبانه
شرمنده مولا ، یاران خوبی ، بهرت نبودیم
یا اینکه گاهی ، قلب تو را پُر ، غم می نمودیم
یا با خطا بر ، بار غم تو ، غم می فزودیم
بی تو نصیبم ، آشفته حالیست داد از جدایی داد از جدایی
رفتی و مولا جای تو خالیست داد از جدایی داد از جدایی
******
رخسار کوفه ، رنگ عزا شد ، بی روی ماهت
در دیده مانده ، بر جا هنوزم ، شوق نگاهت
خیره دوچشمم ، وا مانده جانا ، بر خاک راهت
ای مایة مهر ، سرمایة جان ، باشد کلامت
آئینة دل ، روشن شده از ، نور مرامت
هر لحظه هردم ، گویم به نیکی ، مولا سلامت
بی تو نصیبم ، آشفته حالیست داد از جدایی داد از جدایی
رفتی و مولا جای تو خالیست داد از جدایی داد از جدایی
******
کوفه ندانست ، قدر تو را ای ، علم خدایی
آزرده خاطر ، کردند وجودت ، با بی وفایی
بر شاخسارِ ، دل ها نشسته ، تیر جدایی
الگوی ایمان ، اسطورة عدل ، هستی همیشه
تا سروری از ، مهر تو سازد ، در دل کلیشه
در خاک جانها ، بذر ولایَت ، گسترده ریشه
بی تو نصیبم ، آشفته حالیست داد از جدایی داد از جدایی
رفتی و مولا جای تو خالیست داد از جدایی داد از جدایی
******
- یکشنبه
- 5
- خرداد
- 1398
- ساعت
- 17:12
- نوشته شده توسط
- محمدرضا سروری
- شاعر:
-
محمدرضا سروری
ارسال دیدگاه