• دوشنبه 3 دی 03


اشعار شهادت امام صادق(ع)،(یکی نیست بین شما غیرتشو محک کنه)

3415

یکی نیست بین شما غیرتشو محک کنه
دستای بستمو وا کنه به من کمک کنه

من پیر مرد تحمل دویدن ندارم
قدرت ایستادن و دوباره رفتن ندارم

 

منو با خنجر و شمشیر جفاتون بکُشید
اما اینقدر توی کوچه های این شهر نکشید

کوچه ای که بین اون سیلی به زهرا می زدند
یاس هجده ساله ی حیدر و تنها می زدند

ظلم و بیداد شما قلب منو خون می کنه
دل خون من یاد رقیه خاتون می کنه

منو عمه ام رقیه هر دو تا مثل همیم
هر دو تامون پی ناقه ی شماها دویدیم

همونی که معجر از سر رقیه می کشید
منو با سر برهنه از خونه بیرون کشید

همونی که عمه ام رقیه رو کتک می زد
من پیرمرد و با تازیونه کتک می زد

همونی که عمه ام رقیه رو مسخره کرد
تو کوچه با خنده هاش بند دلم رو پاره کرد

منِ پیرمرد و اینقدر اذیت نکنید
اینقدر با دست بسته تو مدینه نکشید

این یه ارثه همه ی آل علی غریب باشن
حتی توی خونشون تنها و غم نصیب باشن

منم آخر از میون جمع نامردا میرم
مث عمه ام رقیه توی غربت می میرم

شاعر:مسعود مهربان

 

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 16:38
  • نوشته شده توسط
  • علی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران