بند اول:
شبای دلگیرِ، کوفه داره میره
علی دیگه داره از غصه میمیره میمیره
وقت رهایی شد، علی هوایی شد
روی لباش دائماً ذکر تکبیره تکبیره
الله اکبر، تو این شهری که خوابه
الله اکبر، علی حالش خرابه
الله اکبر، موقع رفتنم شد
الله اکبر، دیگه موندن عذابه
دارم ازت میگیرم، تو آسمون نشونی
دارم میام کنارت زهرا دم اذونی
??????
بند دوم:
هوا چقد تاره، ابریه می باره
شنیدنش هم حتی خیلی دشواره دشواره
غمی که همرامه ، جلوی چشمامه
خاطره ی تلخ مسمار و دیواره دیواره
الله اکبر، از اون دست شکسته ت
الله اکبر، از اون چشمای خسته ت
الله اکبر، دعا می کردی واسم
الله اکبر، تو نماز نشسته ت
تنگه دلم برای، اون همه مهربونی
دارم میام کنارت، زهرا دم اذونی
??????
بند سوم:
حسن پریشونه، حسین دلش خونه
چشای زینب از این غصه بارونه بارونه
اهل حرم مضطر ، برادر و خواهر
حسین برای زینب بیشتر دلخونه دلخونه
الله اکبر، داغ مادر که دیده
الله اکبر، غم بابا کشیده
الله اکبر، مدینه بی حسن شد
الله اکبر، نگم از سربریده
قرار ما کنار، کفن و جسم خونی
دارم میام کنارت، زهرا دم اذونی
- سه شنبه
- 7
- خرداد
- 1398
- ساعت
- 17:0
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
مظاهر کثیری نژاد
ارسال دیدگاه