بند اول:
برا دیدن کربلات دلم تنگه دلم تنگه،
برا ضریح باصفات دلم تنگه دلم تنگه،
دلم تنگه و از تو کرم میخوام،
زتو شاه کرم من حرم میخوام،
میدونم میبریم کربلا آخر،
به عشقت گذرد هرشب و روزم،
به یاد کربلای تو میسوزم،
باذکر یا حسین غریب مادر،
بند دوم:
نظرکن که پریشانم حسین جانم حسین جانم،
تویی دارو و درمانم حسین جانم حسین جانم،
حسین جان که میگم رها ز غمهایم،
تموم فخرمه تویی تو آقایم،
به ولله زتو من آبرو دارم،
تمام عزتم به پرچمت وصل،
من هرچی که دارم مال اباالفضل،
شب جمعه حرم رو آرزو دارم،
بند سوم:
تو هستی درنایابم ای اربابم ای اربابم،
می تو کرده بی تابم ای اربابم ای اربابم،
تو اربابی و من گدای دربارت،
زنم دم زتو دم از علمدارت،
تاجایی که بود نفس در این سینه،
صفا گرفته زندگی یم باتو،
داره معنا بندگی یم باتو،
باتو زندگی و بندگی شیرینه،
- سه شنبه
- 7
- خرداد
- 1398
- ساعت
- 17:30
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا آهی
ارسال دیدگاه