#نذر_شهادت_حضرت_علی_ع
#زبانحال_حضرت_زینب_س_با_پدر
چَن شَبه که بابا جونم، حسن برات نخوابیده
چَن شَبه که ابرِ چشاش فقط برات خون باریده
چَن شَبه که دیگه بابا سری به ما نمیزنی
تو میدونی که زینبت تو این شبا چی کشیده؟
سرو رو زانوم میزارم فقط برات اشک میریزم
اصلاً برا تمومِ اون مظلومیات اشک میریزم
وقتی که یادِ کوچه و غربتِ مادر می کنم
واسه اون آهِ حسرت و اشکِ چشات اشک میریزم
من بمیرم برا حسین بغضشو پنهون میکنه
بیشتر با این کاراش داره قلبِ منو خون میکنه
دردِ دلاشو تنهایی واسه ی مادر میکنه
این بی قرارییِ حسین دردمو افزون میکنه
عباس میگه خونه چقد بدون بابا دلگیره
لحظه به لحظه از همه سراغِ تو رو میگیره
نمیدونم چکار کنم چیجوری آرومش کنم
بابا جون از فراقِ تو عباسم داره می میره
بعدِ تو بابا زینبت به جز دلِ خون نداره
به جز یه کوهِ غصه و قلبِ پریشون نداره
غمی که زینبت داره هیچکی تو عالم نداره
این روزا از دوریِ تو جز چشمِ گریون نداره!
#سه_شنبه_۷_خرداد_۹۸
#هستی_محرابی
- سه شنبه
- 7
- خرداد
- 1398
- ساعت
- 19:30
- نوشته شده توسط
- هستی محرابی
- شاعر:
-
هستی محرابی
ارسال دیدگاه