رفتی و بعد تو ای ماه جبینم چکنم
ای پدر از غم تو سخت حزینم چکنم
فرق بشکسته ی تو دیدم و فریاد زدم
من ز طفلی به غم و غصه عجینم چکنم
هر چه آید به سرم صبر کنم پیشه ولی
گر به داغ تن بی سر بنشینم چکنم
گفتی ای زینب من از روی تل می افتی
وای از تنگی گودال غمینم چکنم
با من از حمله ی مرکب روی سینه گفتی
راه رفتن به روی سینه ببینم چکنم
گفته ای هر چه بجویم بدنش پاشیده ست
گر ز رگهای گلو بوسه نچینم چکنم
به من از کوچه و بازار سخنها گفتی
آه از آن لحظه که بی یار و معینم،چکنم
******
شائق
- شنبه
- 11
- خرداد
- 1398
- ساعت
- 20:9
- نوشته شده توسط
- هاشمی
- شاعر:
-
محمود اسدی
ارسال دیدگاه