مدینه شهر درد و غم به لب آوردی از ما جان
به مانند بقیع تو دل شیعه بود ویران
واويلا آه و واویلا
مدینه جان طاها کو مدینه یاس مولا کو
خدا داند که دل تنگم مدینه قبر زهرا کو
واويلا آه و واویلا
نمی گویی اگر از قبر پنهانش سخن با ما
بگو از سینه ی مجروح و خون پیرهن با ما
واويلا آه و واویلا
مدینه از چه رو یاس علی بی برگ و بر افتاد
چه رخ داده که زهرای جوان در پشت در افتاد
واويلا آه و واویلا
بگو ای شهر غم با ما چه آمد بر سر زهرا
تو دیدی حامی حیدر فتاده زیر دست و پا
واويلا آه و واویلا
تو دیدی ای مدینه کار گل با نیش خار افتاد
بگو با ما کجا از گوش زهرا گوشوار افتاد
واويلا آه و واویلا
مدینه شهر غم از تو بوی غم از چه می آید
صدای ضربت سیلی هنوز از کوچه می آید
واويلا آه و واویلا
*******
شائق
*******
شائق
- پنج شنبه
- 16
- خرداد
- 1398
- ساعت
- 3:7
- نوشته شده توسط
- هاشمی
- شاعر:
-
محمود اسدی
ارسال دیدگاه