یا امام صادق علیه السلام
در غربت مدینه و بی یار می روی
با حالتی شکسته و تب دار می روی
عمامه ات کجاست عزیز دل نبی
این گونه بی عبا و گرفتار می روی
دشمن سوار مرکب و آقای من چرا
پای برهنه همره اشرار می روی
پیچیده عطر فاطمه در کوچه های شهر
با یاد یاس و آتش و دیوار می روی
مهمان جام زهری و در غربت و سکوت
در ظلم اشقیا و به اجبار می روی
آقا نشسته خون جگر بر لبانتان
با چشم های بی رمق و تار می روی
آنقدر با سکوت بقیع همنشین شدی
مولای بی نشانی این سرزمین شدی
نعیمه امامی اشلق
- جمعه
- 31
- خرداد
- 1398
- ساعت
- 13:2
- نوشته شده توسط
- نعیمه امامی اشلق
- شاعر:
-
نعیمه امامی
ارسال دیدگاه