• جمعه 2 آذر 03


غزل مرثیه امام هادی علیه‌السلام -(در دل نگذار این همه داغ علنی را)

521

در دل نگذار این همه داغ علنی را
پنهان نکن از ما غم دور از وطنی را

این شعر مرا کشت، چه باید بنویسم
خورشید شب مکه و ماه مدنی را؟

تا کی به لبانت زده‌ای قفل نگفتن؟
صبر تو به هم ریخته دنیای دنی را

ای ماه دهم! پیش تو آورده‌ام امشب
در هاله‌ای از بُهت، دلی سوختنی را

آن‌ها که جگرسوختۀ سامره هستند
باید بشناسند گدایان غنی را

آن‌قدر دل سوختۀ پشت حصارت
خون کرد دل عبدالعظیم حسنی را

آن‌قدر که آتش شد و رِی سوخت برایت
آن‌قدر که خون کرد عقیق یمنی را

دشمن به خیال غلط خویش کشیده‌ست
دور و بر خورشید، شبی اهرمنی را

اما چه گمان برده که داده‌ست خدایت
مانند علی بازوی لشکرشکنی را

ای عطر دل‌آرای نماز شبت از دور
تا سامره آورده اویس قرنی را

واکن لب نورانی خود را و بیاموز
با جامعه در جامعه شیرین‌سخنی را

بگذار سهیم غم پنهان تو باشیم
نگذار به دل این همه داغ علنی را

  • شنبه
  • 1
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 12:8
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران