• دوشنبه 3 دی 03


شعر غزل حضرت ام البنین علیهاالسلام -(نگیر از شب من آفتاب فردا را)

760

نگیر از شب من آفتاب فردا را
نبند روی من آن چشمه‌های زیبا را

تو گاهوارۀ ماه و ستاره‌ها هستی
خدا به نام تو کرده‌ست آسمان‌ها را

تو در ادامۀ هاجر به خاک آمده‌ای
که باز سجده کنی امتحان عظمی را

خدا سپرده به دستت چهار اسماعیل
که چشمه چشمه گلستان کنند دنیا را

چه کرده‌ای که به آغوش مهربانی تو
سپرده‌اند جگرگوشه‌های زهرا را

بگو چه بر سر بانوی آب آمده است
که باز می‌شنوم رود رود دریا را...

بخوان! دوباره بخوان با گلوی مرثیه‌ها
حدیث تشنه‌ترین دست‌های صحرا را...


  • شنبه
  • 1
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:17
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران