ای نور چشم مصطفا
یا مجتبی یا مجتبی
وی اهل دل را پیشوا
یا مجتبی یا مجتبی
کُر:
یا مجتبی یا مجتبی...
ای جلوه از صبح ازل
وی زینت هر ما نزل
ای حلم تو بیت الغزل
وی صبر تو بی انتها
عشق مرا عنوان توئی
جان مرا جانان توئی
درد مرا درمان توئی
ای درد دل را آشنا
ای نفحۀ کویت حسن
ای منظر کویت حسن
مویت حسن بویت حسن
ای حُن را زیب و صفا
خورشید محو روی تو
شب آیتی از موی تو
جنت نشان از کوی تو
ای مظهر صدق و صفا
تو عارفان را رهبری
تو عاشقان را سروری
تو عاصیان را یاوری
ای شافع روز جزا
عالم همه حیران تو
جان جهان قربان تو
ای من بلاگردان تو
بر قبر تو جانم فدا
ای ناامیدان را امید
تا باد نامردی وزید
گشتی ز زهر کین شهید
ایوای از این ماجرا
ای چاره هر مستمند
تا بر دلت آتش زدند
زهرا ز سر معجر فکند
فریاد زد وا مجتبی
دوران تو را مظلوم کرد
عشاق را مغموم کرد
چون محرمت مسموم کرد
برتر نباشد زین خطا
ای شهریار دادگر
از زهر کین قوم کَفَر
افکند بر جنت شرر
ای کینه آن اهل جفا
چون شمع بر پروانگان
سوزد دل فرزانگان
شد یار با بیگانگان
آن یار بی مهرو وفا
طاقت ز هر دل می برد
سوز دل آن باخرد
در خانه دشن پرورد
ایوای از این درد و بلا
آن بی مروت بارها
کرد امتناع از این خطا
گویم بر او ای بی وفا
این قدر نامردی چرا
خوندل به تو عاشق بود
در عشق خود صادق بود
بر وصل تو شایق بود
گوید به هر صبح و مسا
یا مجتبی یا مجتبی...
- یکشنبه
- 2
- تیر
- 1398
- ساعت
- 11:25
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حاج حیدر خوندل
ارسال دیدگاه