• سه شنبه 4 اردیبهشت 03

 قاسم نعمتی

غزل مصیبت امام صادق علیه السلام -(اگرچه بر همه عالم گره گشا بودم)

645

اگرچه بر همه عالم گره گشا بودم
میان موج مصیبات مبتلا بودم

همیشه غفلت اصحاب دردِسر ساز است
به وقت فتنه چه بی یار و آشنا بودم

کنار منبر من مکتب جدید زدند
در آن غبار زمان چشمۀ هدی بودم

حیققت همه قرآن میان قلب من است
منم که بر همۀ خلق رهنما بودم

شبی که از همه سو ریختند در خانه
فقط به یاد غریبیِ مرتضی بودم

قیام داشتم و ناگهان زمین خوردم
سحر که غرق مناجات با خدا بودم

در آستانۀ در صورتم به جایی خورد
اسیر ضربۀ سیلیِ بی هوا بودم

میان کوچۀ باریک گیر افتادم
شبیه مادر خود زیرِ دست و پا بودم

همین که شعلۀ آتش به دامنم افتاد
نفس نفس زدم و یاد خیمه ها بودم

اگرچه شکر خدا دختری نسوخت ولی
به یاد شام غریبان کربلا بودم

سرم برهنه، شبانه کسی ندید چه شد
به یاد شام و نظرهای بی حیا بودم

کمی ز روضۀ گودال بر سرم آمد
به گیسوان پریشان چو در نوا بودم

نخورد یک نوک نیزه به پیکرم اما
به یاد قاری بالای نیزه ها بودم

  • یکشنبه
  • 2
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:52
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران