• سه شنبه 15 آبان 03

 قاسم نعمتی

غزل مصیبت امام صادق ۴ -(شیخ الائمه ام که شکستند حرمتم)

590
1

شیخ الائمه ام که شکستند حرمتم
با هیزم آمدند شبانه زیارتم

در احترام موی سپیدم همین بس است
در بین شعله ها شد تکریم ساحتم

من دست بسته بودم و یاران به خواب ناز
آنجا کسی نبود نماید حمایتم

من مرد بودم این شد و ای وای مادرم
این تنگنای کوچه نماید اذیتم

سجاده ام کشید وبماند چگونه برد
خاکی شده زکینه لباس عبادتم

بادست بسته ،پای برهنه ، نفس زنان
مرکب دوانیش بخدا برد طاقتم

خوردم زمین و ناله زدم عمه جان مدد
قدری کمان چو قامت تو گشته قامتم

در بین راه گشته پریشان محاسنم
از بسکه دست بسته زمین خورده صورتم

تفسیر مقتل «قبض شیبه » شده
این صورت کبود و رخ پر جراحتم

اینجا جفا به ماشد و معجر کشی نشد
غمهای کربلا زده لطمه به غیرتم

  • یکشنبه
  • 2
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:58
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران