من کشته زهر کینه ام///صاحب سوز سینه ام
روضه خوان مدینه ام
وای وای قرآن ناطقم من
وای وای امام صادقم من
آه هرکجا یاد کربلا///روضه خواندم به هرنوا
شد حسینیه ام به پا
وای وای گفتم بااشک دیده
وای وای ازشاه سربریده
آه نیمه شب ناله ها زدم/تا کمی دستُ پازدم
مادرم را صدا زدم
وای وای بین دهلیزِ خانه
وای وای می خوردم تازیانه
آه بغض دیرینه پاگرفت/دست خودراهواگرفت
سوی چشم مرا گرفت
وای وای خاکی شد صورت من
وای وای شکسته حرمت من
آه تاکه آتش فرو نشست/واشدازریسمان دودست
یاد زینب دلم شکست
وای وای خیمه ها شعله ورشد
وای وای لشگری حمله ورشد
آه هرطرف دختری دوید/دست نامحرمی رسید
معجر از گیسویش کشید
وای وای یه زن بااین همه غم
وای وای گیسویِ نامنظم
- یکشنبه
- 2
- تیر
- 1398
- ساعت
- 15:42
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
قاسم نعمتی
ارسال دیدگاه