آنكه خدا طرح جنان از رخ او كشد
هيبت او كلّ يلان را به زانو كشد
كعبه ي سيار كه دل را به هر سو كشد
نام علي كه مي برم عالمي هو كشد
محور افلاك علي پدر خاك علي
خواجه ي لولاك علي يل بي باك علي
آنكه بر او كعبه كند گريبان چاك علي
يا علي حيدر مددي(۲)
كار ولايت علي شيعه سازي بود
شيعه ي او را به فلك سرفرازي بود
نماز بي ولاي او بي نمازي بود
وضوي آن قسم به حق آب بازي بود
يك تنه لشكر شكند در خيبر شكند
وصله ي نعلين علي قيمت زر شكند
آنكه به يك غمزه ي او عشق هم سر شكند
يا علي حيدر مددي(۲)
شمس كه مه از رخ او وام گيرنده است
در بر والشمس رخش باز شرمنده است
او اسد ا.. است يد ا... است و توفنده است
هر كه مصافش برود قبر خود كنده است
شير به زنجير كشد تا كه شمشير كشد
عرش به هم مي ريزد تا كه تكبير كشد
او كه به هنگام نماز از تنش تير كشد
يا علي حيدر مددي(۲)
با علي اي ديده دگر پي دلبر نگرد
اي نفس ار بي او فرو رفته اي بر نگرد
اي كه به دور كعبه و منكر حيدري
كعبه ولادتگه اوست دور حيدر نگرد
- پنج شنبه
- 16
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 4:33
- نوشته شده توسط
- جواد
میثم