تقدیم به شهید..محمد باقر آقایی..فرماده گردان نصر لشگر ۱۰ده سیدالشهدا
گلزار شهدا حصارک کرج فردیس ملارد که قبل از شهادتش جای مزار خودشو در ..قطعه آخر.. پیش بینی کرده بود
از عمق دل نام "محمد باقر" آمد
در خلسه های خلوت این شاعر آمد
گفتم محمد ص عطر گل شد جانمازم
چندیست با عشق تو در راز و نیازم
با ذکر یا حیدر مدد زهرایی هستی
در سایه ی ارباب در "آقایی "هستی
چشمان آبی ات نشان راز دارد
در آسمان ها میل بر پرواز دارد
از شرم گاهی میکنی پنهان نگاهت
اما گواهی میدهد چشمان ماهت
یعقوب دل را میشوی کنعان مصری
یعنی تو هم "فرمانده ی گردان نصری"
با خون خود پیمان حق امضا نمودی
خود را شهید حضرت زهرا نمودی
یک جای سالم در بدن اصلا نداری
در جبهه ها ی عشق حق تو پاسداری
وقتی رفیق راه تو شد تیر و ترکش
با درد همسنگر نمودی خوب سازش
هرچند هم از دست و پا مجروح بودی
در پای هر مشکل ولی چون کوه بودی
با "محسن ایوبی "از راه رفاقت
امضانمودی صیغه ی "عهد اخوت"
در جبهه هم تدریس دانشگاه کردی
با درس عشقت خویش را همراه کردی
"غواص " "گردان علی اکبر" تو بودی
یار "تقی زاده " گل سنگر تو بودی
وقتی کمین خوردی "شناسایی" که گشتی
شهد شهادت نوش کردی برنگشتی
"خمپاره ها" در قلب تو ماوا گرفتند
راه تو را با تیر و تر کشها ها گرفتند
در "قطعه ی آخر" نشانی ات که گفتی
در خاک و خون غلطیدی و آرام خفتی
تنها "کرج" نه بلکه خاک کل ایران
با عطر خون تو شده گلزار شیران
در قالب یک مثنوی آمد چکامه
راه شما دارد برای ما...ادامه...
با یادتان هرچند که در غم نشستیم
چشم انتظار مهدی موعود عج هستیم
- سه شنبه
- 4
- تیر
- 1398
- ساعت
- 14:51
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حسین جعفری
ارسال دیدگاه