• دوشنبه 3 دی 03


شعر غزل تعلیمی -(دل آگاه ز تن فکر رهايی دارد)

571
1

دل آگاه ز تن فکر رهايی دارد
از رفيقی که گران است جدايی دارد

منزل ماست كه چون ريگِ روان ناپيداست
ورنه هر قافله‌‏اى راه به جايى دارد

نيست ممکن که ز کارش گرهی باز شود
رهنوردی که غمِ آبله‌پايی دارد

دردِ درمان طلبی‌هاست كه بى‌درمان است
ورنه هر درد كه ديديم دوايى دارد

مژه بر هم نزد آيينه ز انديشهٔ چشم
خواب راحت نكند هركه صفايى دارد

اين كه از لغزش مستانه نمى‌‏انديشد
مى‌‏توان يافت كه دل تكيه به جايى دارد...

گر نسازد به ثمر کام جهان را شيرين
سرو آزادهٔ ما دست دعايی دارد

  • پنج شنبه
  • 6
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:19
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران