گرچه نالایقم،میدونم عاشقم
شيعه ی مذهب،حضرت صادقم
بين حسينيه ی دل/ روضه شو بر پا میکنم
باذكر ياصادق مدد/ چشمامو دريا میكنم
وای از- دلشكستش
وایاز- چشای خستش
وای از- اينهمه غربت
وای ازدو دست بستش
غريب آقا- غريب آقا۴
پسرفاطمه،سرورماهمه
هرچی برا غمش،گريه كنيم كمه
زنده شده خاطره ی/ روضه های ابوتراب
ازاون روزی كه بسته شد/ دست آقامون باطناب
وای از- بی حرمتیها
ازبی- مروتیها
وای از- دل امامو
وای ازبی غيرتیها
غريب آقا - غريب آقا۴
نمیشه باورم ، باز آتيش و حرم
افتادم اونجايی ، كه افتاد مادرم
نمک نپاش بازدوباره/ زخم غم مدينه رو
نكش توو كوچه هابازم/ مادرخسته سينه رو
وای از- نفس بريدن
ازرو- آتیش دويدن
بادنده ی شكسته
آروم نفس كشيدن
غريب آقا- غريب آقا ۴
- جمعه
- 7
- تیر
- 1398
- ساعت
- 15:15
- نوشته شده توسط
- شاهد
- شاعر:
-
اصغر چرمی
ارسال دیدگاه