باز هم گشته شعله ور آتش
پیر مرد قبیله در آتش
باز در کوچه بنی هاشم
شده بر کعبه حمله ور آتش
وسط خانه ی امید همه
شده مهمان دم سحر آتش
جان سالم به در برد آقا
بدهد فرصتی اگر آتش
دل ناموس عشق را لرزاند
لعنت اهل عرش بر آتش
《وای مادر 》نشسته روی لبش
به گمانم گرفته در ، آتش
مانده بی یار و یاور و تنها
سال خورده ترین ولی خدا
...........
شده وقت قیامت غربت
رفته از قلب آسمان طاقت
دست بسته امام را بردند
الامان از سقیفه و غربت
جانشین مغیره و قنفذ
شده ابن ربیع بی غیرت
آبروی مدینه را برده
پشت مرکب دویدن حضرت
ناسزا پشت ناسزا ای وای
شده وقت شکستن حرمت
چند باری روی زمین افتاد
حضرت نوح شهر با صورت
پشت مرکب دوید و محزون شد
روضه خوان رقیه خاتون شد
- سه شنبه
- 11
- تیر
- 1398
- ساعت
- 15:43
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محمد حسین ملکیان
ارسال دیدگاه