توو زبونم نميگرده كه بگم دوستت دارم
آره از منه اگه الان تو نيستي كنارم
رُك و پوست كنده بگم خيلي بد آوردم آقا
اينقده بد عادتم كردي همش طلبكارم
آقا ، سلام
اي با ، مرام
كِي مي ، شه كه
توو ، بغلت بيام
تويي اونكه همش ، تو سينه جا داشتي
تويي كه غصه مو ، اومدي برداشتي
آقا باشه قبول ، اصلا غلط كردم
اگه قهري با من ، تورو خدا آشتي
حسين ، واااي
بميرم برا آقام خيري ازين نوكر نديد
چي ميخواستم و چي شد ، براش نبودم رو سفيد
اونيكه بي بي ميخواست ، برا حسينش نشدم
شب به شب اشكش روي ، نامه ي اعمالم چكيد
شاهِ ، اَحَد
زيرِ ، لحد
پيشم ، بيا
ار،باب حسين مدد
يه نگاه به خالي بودن كاسم كن
تو رو به مادرت ، دعايي واسم كن
بيا نديد بگير ، بدي هامو آقا
جون رقيه توو ، روضه خلاصم كن
حسين ، وااااي
شباي جمعه يه مادري مياد سمت حرم
ميگيره دل تا صداي يا بُنَيَّش ميرسه
خواهري به سر زنون مياد كنار قتلگاه
از يه سمت با ناله ي بابا ، رُقيش ميرسه
بابا ، سلام
تاره ، چشام
بابا ، هنوز
درد ، ميكنه پاهام
پاشو كه دخترت ، اومده از راها
ببين كه اومدم ، با مادرم زهرا
بذار سرت بازم ، تو دامنم باشه
پاشو منو بازم ، بغل بگير بابا
حسين ، وااااي
- چهارشنبه
- 12
- تیر
- 1398
- ساعت
- 9:48
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
عباس میرخلف زاده
ارسال دیدگاه