• دوشنبه 3 دی 03


اشعار کاروان اسرا،(نمی گویم ز نوک نیزه با خواهر تکلم کن)

5108
2

نمی گویم ز نوک نیزه با خواهر تکلم کن

نگاهت پاسخ من داد، بر طفلت ترحم کن

اگرچه غنچه ی بی آب، نشکفد اما

درِ فردوس را بگشا، به روی من تبسم کن

به چشم خارجی ما را تماشا می کند کوفی

به نی قرآن بخوان و رفع این سوء تفاهم کن

اگر بهر نماز شکر می خواهی وضو سازی

ندارم آب، با خاک سر زینب تیمم کن

تو قلب عالمِ امکانی و آگاهی از قلبم

به دریا با نگاه خود بگو، کم  تر تلاطم کن

نگه با اختیار و اشک من بی اختیار آید

ز برج نی نظر ای ماه من امشب به انجم کن

اگر چه کاسه ی صبر مرا هم کرده ای لبریز

ز بهر حفظ جان کودکت با او تکلم کن

شاعر:حسین ایمانی

  • یکشنبه
  • 19
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 16:37
  • نوشته شده توسط
  • علی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران