با این محاسن سفیدت
وقتی که تو کوچه کشیدت
بدجوری خوردی به زمین آه
شبیه مادر شهیدت
همین جا که زمین خوردی
همین جا مادرت افتاد
همین جا بود که زخمی شد
همین جا بود حسن جون داد
تو کوچه شکست حرمت حرمت محاسن سفیدت
تو کوچه شکست احترام مادر شهیدت
غریب آقام غریب آقام
تو گذر کوچه غم ها
دوباره موندی تک و تنها
دوباره پیچیده تو گوشت
صدای ناله های زهرا
همین جا بود حسن می دید
یه نامحرم جلو اومد
همین جا گوشواره اش افتاد
همین جا بود که سیلی زد
تو کوچه شکست قامت خدایی رشیدت
تو کوچه شکست احترام مادر شهیدت
غریب آقام غریب آقام
به زیر لب نوا گرفتی
نذرتو از خدا گرفتی
با لب تشنه دم آخر
روضه ی کربلا گرفتی
شهید کربلا جداه
قتیل ادعیا جداه
جلوی مادرت زهرا
سرت رو از قفا ... جداه
پیش مادرت دست و پا زدی میون گودال
وا محمدا زینب تو داره میره از حال
غریب ارباب غریب ارباب
- پنج شنبه
- 13
- تیر
- 1398
- ساعت
- 11:32
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
وحید محمدی
ارسال دیدگاه