قم از قدم پاک تو لبریز صفا شد
با آمدنت، شهر پُر از نورِ ولا شد
از بس که دل انگیز و بهاری است وجودت
با عطر تو مشکین نفس باد صبا شد
ماه آمد ودر پیش تو زانوی ادب زد
خورشید برِ خانه ی تو همچو گدا شد
آرامشِ مهتابی و از هرمِ نفسهات
هر زائر در کوی تو مشغول خدا شد
پل زد به حریم رضوی هر دل و اینجا
نزدیک ترین شهر به دربارِ رضا شد
آن گنبد نورانیت ای حضرت ناهید ...
آیینه ی صیقل شده ی اهل سما شد
در حوزه ی علمیه اَت ای فاضله ی دهر
عباس قمی ...صاحب آن علم و ردا شد
از بس که قلم های قمی از تو نوشتند
قم چشمه ی جوشان سرشت اُدبا شد
بس عشق تو درکام خلایق شده شیرین
خوش طعم ترین مائده...سوهان شما شد
هر بار که نامت به لبان غزل آمـد
عطر نفسِ یاس... در آفاق رها شد
- پنج شنبه
- 13
- تیر
- 1398
- ساعت
- 12:41
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
منصوره محمدی مزینان
ارسال دیدگاه