• سه شنبه 15 آبان 03


شعر قصیده‌واره امام جواد(ع) -(ای ریخته نسیم تو گل‌های یاد را)

903
3

ای ریخته نسیم تو گل‌های یاد را
سرمست کرده نفحهٔ یاد تو باد را

افراشته ولای تو در هشت سالگی
بر بام آسمان، عَلَم دین و داد را

خورشید، فخر از آن بفروشد که هر سحر
بوسیده آستان امام جواد را

خورشیدِ بی‌غروب امامت که جود او
آراسته‌ست کوکبهٔ بامداد را

جود و سخا جواز تداوم از او ستاند
تقوا از او گرفت ره امتداد را

آن سر خط سخا که به جود و کرم زده
بر لوح آسمان رقم اعتماد را

بی‌رنگ کرده بددلی دشمنان او
افسانهٔ سیاه‌دلی‌های «عاد» را

تنگ است دل به یاد امام زمان، مگر
بوییم از امام نُهم عطر یاد را

وقتی که نیست گل ز که جوییم جز نسیم
عطر بهارِ وحدت و باغِ وِداد را؟

جز آستان جود و سخایت کجا برم
این نامهٔ سیاهِ گناه، این سواد را؟

بی یاری شفاعت تو چون کشم به دوش
بار ثواب اندک و جرم زیاد را؟

خط امان خویش به ما ده که بشکنیم
دیوارِ امتحانِ غلاظ و شداد را

ای آنکه هرگز از درِ جودت نرانده‌ای
دلدادگان خسته دلِ نامُراد را

بگذار تا به نزد تو سازم شفیع خود
جدت امام ساجد، زین العباد را

تا روز حشر یار غریبی شوی که بست
از توشهٔ ولای تو زادالمعاد را

  • پنج شنبه
  • 13
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 13:8
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران