داری میری و دلخونم
پریشونم و حیرونم
واسه غم تو بارونم بارونم
دیگه روزام مثل ، شبها تاره
دیگه بابا تنها و بی یاره
بعد تو سفره ی ، غمها پهنه
سال رفتن تو ، عام الحزنه
امون ایدل مادر مادر مادر
سایه ی سرم ای مادر
ای بال و پرم ای مادر
مرو مادرم ای مادر ای مادر
آخه دختر بی مادر بی یاره
به مادرش چند جا نیاز داره
شنیدم چی گفتی تو با اسما
میری و میذاری منو تنها
امون ایدل مادر مادر مادر
با اینکه تو نیمه جونی
واسه چیه که گریونی
روضه ی کفن میخونی
شده هستیت خرج راه دلبر
کفنت رو داده خدا آخر
به دلم داره آتیش میزنه
صحبت از شهید بی کفنه
امون ایدل مادر مادر مادر
- پنج شنبه
- 13
- تیر
- 1398
- ساعت
- 13:27
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حسین رحمانی
ارسال دیدگاه