یا خدیجه مادر نور و دعا
مادر آیینه و آب و صفا
اولین بانوی ایثار و وفا
تا ابد مدیون تو ایمان ما
مادر زهرا و ام المومنین
بر زنان جنتی همچون نگین
در الستم شد پیمبر دلبرم
جرعه نوش هل اتا و کوثرم
من مسلمان نگاه حیدرم
پس یقین دارم که هستی مادرم
مادرانه کن نگاهم، بی کسم
چون گدایان، محضرتو میرسم
بوی جنت میدهد اخلاق تو
عالمی مبهوت در اشراق تو
واله از آن ثروت و املاق* تو
در جواب اینهمه انفاق تو:
آنکه باشد بر جهانش قائمه
بر تو داده هستی اش را فاطمه
یار و پشتیبان پیغمبر تویی
بر زنان مومنه رهبر تویی
ظرف نورِ آیه ی کوثر تویی
بر امامت تا ابد مادر تویی
آبرو بخش تمام مادران
جان فدایت مادر صاحب زمان
حق دم آخر سلامت داده است
جبرییل هم با ادب استاده است
غم به جان مصطفی افتاده است
بهر دفن تو کفن آماده است
از بهشت آمد کفن های شما
شد گریز روضه اینجا کربلا
من شنیدم لحظه های آخرت
بی کس و تنها میان بسترت
روضه میبارید از چشم ترت
گریه میکردی برای دخترت
رفتی و مادر ندیدی پشت در
دخترت میزد به شعله بال وپر
رفتی و مادر ندیدی روضه را
پشت در یا اینکه بین کوچه ها
سیلی و مسمار در ... این ماجرا
انتهایش میرسد تا کربلا
بین مقتل مانده عریان پیکری
وَ اسارت ... روضه بی معجری
رفتی و مادر ندیدی شهر شام
زینب و یک کاروان و ازدحام
سنگ بی رحم زنان از روی بام
وای من از مجلس عیش و حرام
من نگویم طعنه ی اغیار را
روضه های کوچه و بازار را
*اِملاق : بی چیز شدن بر اثر انفاق مال
- پنج شنبه
- 13
- تیر
- 1398
- ساعت
- 13:44
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حسین رحمانی
ارسال دیدگاه