راهب سلام من نه فرشته و نه مسیح
هستم غریب و بیکس و عطشان اناالڌبیح
این صورتی که محو تماشای آن شدی
سنگش زدند مردم گردنکش وقیح
یک شام تا به صبح در آتش نشسته ام
کنج تنور خولی بدصولت قبیح
از کربلا رسیده ام و اصل تربتم
سجده نما به حنجره پاک من صریح
قرآن بخوان مقابل قاری آفتاب
بعد از شهادتین تو با گویشی فصیح
برخیز سمت کعبه چشمم نماز کن
از من مگر نخواسته ای قبله صحیح
این هودج خدیجه کبراست "راهبا"
از آسمان رسیده برای سرم ضریح
راحیل و ساره ، هاجر و حوا و آسیه
شد موپریش مادر من مادر مسیح
- شنبه
- 15
- تیر
- 1398
- ساعت
- 11:3
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حسین جعفری
ارسال دیدگاه