آسمونا رو غمت کرده هلاک
واسه تو کرده زمین سینه شو چاک
بمیرم برای غربتت آقا...
چه غریبونه تنت رفت زیر خاک
چیزی از دار دنیا غیر غربت نداشتی
رفتی و داغت و رو قلب زینب گذاشتی
غصه ی رفتن تو عالم رو زیرورو کرد
رفتی و شد نصیب شهر کوفه غم و درد
خداحافظ ای أنیس بی کسا
خداحافظ گریه های بی صدا!
خداحافظ ای به عالَم مقتدا
علی مظلوم علی
رفتی از دنیا تو ای تنهاترین...
بسترت غرق بخون روی زمین
روضه خونِت حسن و حسین شدن
گریه کن دخترت و ام بنین...
نام فاطمه ذکرِ وقت جون دادنت شد
با سینه ای شکسته زهرا سینه زنت شد
قلب کعبه تَرَک خورد از بغض یاکریما
ابری شد چشم زمزم از اشکای یتیما
تو بودی ذکر مُدام فاطمه
خداحافظ ای قیام فاطمه
خداحافظ ای امام فاطمه
علی مظلوم علی
ای همای رحمت ای نور امید
کوچه ی مدینه کرد موتُ سفید
غیرِ چاه کوفه توی این دیار
هیشکی دردای دلت رو نَشِنید
بعد از تو درد و غم شد سهمِ احساس زینب
تنهایی های تو مونْد ارثیهْ واسه زینب
کوفه قول داده تا که نَمونه زیر دِینت!
میخواد جبران کنه خوبی تُ واسه حُسینت
سلام ای شاه غریب کربلا
سلام ای ماه به روی نیزه ها
سلام ای آه دل پر سوز ما
حسین مظلوم حسین
- شنبه
- 15
- تیر
- 1398
- ساعت
- 13:10
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
بهمن عظیمی
محمد