بابای خوبم
چرا شده چشمای تو ابر بهار
گذاشتی بازم کاسه ی شیر و کنار
دلم رو کردی بی قرار
گرچه همه عالم بدهکار توا
نون و نمک دوباره افطار توا2
بابا چرا دل بی قراری
نگاه به آسمونا داری
مگه می خوای تنهام بزاری
وای
نرو به مسجد
که قلب من رو غصه و غم می گیره
کسی دیگه پیش یتیما نمی ره
الهی زینب بمیره
بابا ببین غم و توی نگاه ما
بابا نرو تنها تویی پناه ما2
ای پهلوون به خاطر من
ای قد کمون به خاطر من
نرو بمون به خاطر من
وای
نرو به مسجد
بیا آتیش نزن دل مضطرم و
یادت میاد بابا چشای ترم و
خاطره ی مادرم و
یادت میاد مادر بی گناهم و
بابا زدن مادر پا به ماهم و2
پیش چشام مادر زمین خورد
وقتی که شد مضطر زمین خورد
ای وای من با سر زمین خورد
وای
شب ۲۱ماه رمضان
#واحد
بمون کنارم
خدا می دون دیگه طاقت ندارم
از غم تو سر روی زانو بزارم
تو هستی هر چی که دارم
حالا فقط دعا برا تو می خونم
نفس بکش تموم دردات بجونم2
تنها نرو به خاطر من
بابا نرو به خاطر من
بی ما نرو به خاطر من
وای
حالا که بابا
قسمت اینه بری به سوی آسمون
سلا ما رو هم به مادر برسون
به مادر قامت کمون
داری می ری بگو یتیما چه کنن
بدون تو بدون بابا چه کنن
بی تو یتیما غرق آهن
بی تو یتیما بی پناهن
پاشو یتیما چشم به راهن
وای
زینب بمیره
که دیگه خون سر تو بند نمیاد
وقتی صدای ناله های تو میاد
دنیا رو زینب نمی خواد
می خوای بری تو این دقایق آخر
رفته دلم کنار بستر مادر2
یادم میاد چشم ترش رو
کبودیای پیکرش رو
گرفته بود خون بسترش رو
وای
واحد شب ۲۳ماه رمضان
#واحد
تموم عالم
ماتم سرا شد از غم شیر خدا
میاد صدای ناله های یتیما
بابا بابا بابا بابا
کوفه شده غرق غم و دلواپسی
بعد علی امون امون از بی کسی
از بین کوفیا صفا رفت
خاکی ترین مرد خدا رفت
مردی که بود بی ادعا رفت
وای
چاهای کوفه
راحت شدن از ناله های مرتضی
می باره اشکای امام مجتبی
واویلتا واویلتا
زنده شده دوباره داغ فاطمه
مولا رو کشت درد فراق فاطمه
رفته امیر دلشکسته
با فرق و ابروی گسسته
به دیدن پهلو شکسته
وای
حسین زهرا
محزونه و قلبش به سختی می زنه
زینب تو این میون داره جون می کنه
سنگ صبورش حسنه
خدا کنه زینب دیگه غم نبینه
بالا سر جسم برادرنشینه
زینب نبینه کربلا رو
نبینه زینب قتلگا رو
سر به روی نیزه ها رو
وای
- شنبه
- 15
- تیر
- 1398
- ساعت
- 13:34
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محسن طالبی پور
ارسال دیدگاه