شب قدرو بی کسم
یا حسین تو رو قسم
تو به داد من برس
اومده بند نفسم
خزون گرفته تموم بهارمو
یه نگا کن بازم این دل زارمو
تو همه کاره ی نوکری ای حسین
به تو سپردم آقا همه کارمو
به دادم برس من گریه کن توام
به دادم برس خسته شدم از خودم
بیا ای خون خدا
بزنم بازم صدا
تنگه این دلم حسین
ببرم کرببلا
امیدم اینه کنی تو جدام حسین
کاری کنی حرم تو بیام حسین
این دل من با گناها سیا شده
حرمتو برا توبه می خوام حسین
به دادم برس من گریه کن توام
به دادم برس خسته شدم از خودم
- شنبه
- 15
- تیر
- 1398
- ساعت
- 13:35
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محسن طالبی پور
ارسال دیدگاه