نعرهزنان ایستاد بر سر میدان شهر
رِند خیابان عشق، شیخ شهیدان شهر
حیله و ترفند را، مکر و زد و بند را
کیست که رسوا کند در بِده بِستان شهر!
شیخ شبی با چراغ آمد و پیدا نکرد
گفت کجا گم شدی ایّهاالانسان شهر
زاهد خلوتنشین دوش به میخانه شد
از سر پیمان برفت بر سر پیمان شهر
اینهمه نیرنگ چیست؟ قصّۀ امروز نیست
دوش به ما گفته بود پیر جماران شهر...
غیرت اگر گل کند، زین برِ دُلدُل کند،
بر سرِ نی کی رود قاری قرآن شهر
«سلسلۀ موی دوست حلقۀ دام بلاست
هر که در این حلقه نیست» نیست مسلمان شهر
شیردلان بعد از این از تو حکایت کنند
از تو روایت کنند تعزیهخوانان شهر
- شنبه
- 15
- تیر
- 1398
- ساعت
- 14:3
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
مهدی جهاندار
ارسال دیدگاه