بالا نمی آید (نفس های حیدر3)
بابای مظلومم (رود سوی مادر 3)
صبری بابا، ببندم دو چشم ترت را
صبری بابا، بشویم ز اشکم سرت را
صبری بابا، ببر همرهت دخترت را
ابالمظلوم علی جان علی جان علی جان 3
پاسخ مولا :
ای دخترم زینب (بزن ناله کمتر 3)
باید ببینی تو (بدن های بی سر 3)
غرقه بخون حسین و علی اکبرش را
فرق پر خون ببینی به نیزه سرش را
دنبال او به نی رأس آب آورش را
رفتم دیگر خدا حافظ ای دختر من 3
یک چادر خاکی (گرفتی به سینه 3)
گویا دلت پر زد (پدر جان مدینه 3)
بر کف داری ، تو بشکسته یک گوشواره
گویا دیدی دوباره تو یک گوشِ پاره 2
ابالمظلوم علی جان علی جان علی جان 3
پاسخ.مولا:
زینب مکن شیون (که باید ببینی 3)
کرب و بلا ، بوسه (ز رگها بچینی3)
غارت گردد همه خیمه های حسینم
تو می مانی غمِ بچه های حسینم2
رفتم دیگر خدا حافظ ای دختر من 3
- یکشنبه
- 16
- تیر
- 1398
- ساعت
- 11:31
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حسین رئوفی
ارسال دیدگاه