• دوشنبه 3 دی 03

 حسین رئوفی

زمینه یا زبانحال شب شهادت گفتگوی امیرالمومنین و حضرت زینب سلام الله علیهم -(بالا نمی آید (نفس های حیدر3) )

3462
1

بالا نمی آید (نفس های حیدر3) 
بابای مظلومم (رود سوی مادر 3)

صبری بابا، ببندم دو چشم ترت را
صبری بابا، بشویم ز اشکم سرت را 
صبری بابا، ببر همرهت دخترت را 

ابالمظلوم علی جان  علی جان علی جان 3

پاسخ مولا :
ای دخترم زینب (بزن ناله کمتر 3)
باید ببینی تو (بدن های بی سر 3)

غرقه بخون حسین و علی اکبرش را 
فرق پر خون ببینی به نیزه سرش را
 دنبال او به نی رأس آب آورش را 

رفتم دیگر خدا حافظ ای دختر من 3

یک چادر خاکی (گرفتی به سینه 3)
گویا دلت پر زد (پدر جان مدینه 3)

بر کف داری ، تو بشکسته یک گوشواره
گویا دیدی دوباره تو یک گوشِ پاره 2

ابالمظلوم علی جان  علی جان علی جان 3

پاسخ.مولا:
زینب مکن شیون (که باید ببینی 3)
کرب و بلا ، بوسه (ز رگها بچینی3) 
 
غارت گردد همه خیمه های حسینم 
تو می مانی غمِ بچه های حسینم2

رفتم دیگر خدا حافظ ای دختر من 3

  • یکشنبه
  • 16
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:31
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


حجم فایل 1.47 MB
تعداد بازپخش 318
تاریخ بارگذاری یکشنبه 16 تیر 1398 02:33

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران