دل اگر تنگ و جان اگر خستهست
گاه گاهی اگر پریشانیم
روبرو صخرهای اگر باشد
یک به یک موجهای طوفانیم
دین ما دین آب و آیینهست
بیقرار امیر آدینهست
داغهایی به روی این سینهست
گاه اگر مثل ابر گریانیم
گاه مهر نبی نشانهٔ ماست
گاهگاهی شکوه شمشیرش
«فاتقوا الله یا اولی الباب»
ما همیشه مرید قرآنیم
«و یدالله فوق ایدیهم»
عشق یعنی عبادتی بیمرز
عقل اگر ماه و عشق اگر ابر است
ما پریشان وقت بارانیم
لحظههای دفاع از ایمان
لحظههای شکوه اسلام است
پای دشمن اگر وسط باشد
بیگمان رهسپار میدانیم
هر کجای جهان اگر باشیم
راه ما راه عشق و همراهیست
یوسف عاشقیم و در همه حال
چشم در راه خاک کنعانیم
نیست باکی اگر که درگیریست
دشمن ما اگر که تکفیریست
جنگشان از سر شکم سیریست
ما در این رزمگاه میمانیم
یک جهان مانده در شجاعت ما
وحدت ماست رمز عزت ما
شیعی و سنیاند دوشادوش
دست در دست هم مسلمانیم
- دوشنبه
- 17
- تیر
- 1398
- ساعت
- 11:29
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
ناصر کسایی
ارسال دیدگاه