این سواران کیستند انگار سر میآورند
از بیابانِ بلا، گویا خبر میآورند
این گلوی کوچک انگاری که راه شیری است
این سواران کهکشان با خود مگر میآورند
تخته خواهد کرد بازار شما را، شامیان!
این که بیپیراهن و بیبال و پر میآورند
هم عمو میآورند و هم برادر، حیرتا!
هم پدر میآورند و هم پسر میآورند
آشنا میآید آری این گل بالای نی
هر چقدر این نیزه را نزدیکتر میآورند
تا بگردد دور این خورشیدهای نیمهشب
ماه را نامحرمان از پشت سر میآورند...
زنبق هفتاد و یک برگم! به استقبال تو
خیزران میآورند و طشت زر میآورند
- دوشنبه
- 17
- تیر
- 1398
- ساعت
- 17:8
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
سعید بیابانکی
ارسال دیدگاه